×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تاميتوني مرحم باش

× اين وبلاگ جاي كساييكه دردهاي مشترك دارن.ميتونن براي هم مرحم باشن.
×

آدرس وبلاگ من

birangi.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/saghar2662

بيا تو

زندگي رنگ است و ما بازيچه رنگيم

گهي اين رنگ گهي آن رنگ
 
گهي بيرنگ بيرنگيم
 
 
ميگن ارزش هر كس به اندازه حرفايي كه براي نگفتن داره.شايد اينطور باشه
 
ولي همه ما گاهي اينقدر اين حرفاي نگفته رو دلمون سنگيني ميكنه.طاقتمون تاب ميشه
 
اونوقه كه هر چي حس منفيه مياد سراغمون.ميخواهيم فرياد بزنيم نميتونيم.ميخواهيم
 
حرف بزنيم نميتونيم.ميخواهيم درك بشيم ولي.....
 
ميخواهيم گريه كنيم نميتونيم
 
  خيلي احساس تنهايي ميكنيم چون هيچكس مرحم نيست يا ما همچين احساسي داريم.اين بيشتراز هر چيززي اذيتمون ميكنه.
 
"تنهايي "
ميخوام اينجا جايي باشه برا تقسيم همين لحظه ها
 
اينكه بدوني تنها نيستي وكسايي هستن كه بدون اينكه قضاوت كنن.سرزنش كنن.
 
وحتي بشناسنت ميتونن خوب بشنون ودركت كنن چون اونا اين دردو كشيدن
 
تسلي و مرحم خيلي بزرگيه.
 
 
به نظرتون چه چوري شروع كنيم خوبه؟
 
منتظر حرفاتون هستم قراره همديگه تنها نذاريم
 
پس بياين
 
"بيا"
 
 
 
 
یکشنبه 28 آذر 1389 - 11:17:12 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

h

hatapour

http://www.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 29 آذر 1389   12:46:21 AM

نه سلامم  نه علیکم
نه سپیدم   نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم  نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...

گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی

خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی

تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی  بخود آی

تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی
....

آمار وبلاگ

10858 بازدید

13 بازدید امروز

3 بازدید دیروز

41 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements